اهداف امام حسین(ع) از قیام عاشورا چه بود؟

اهداف امام حسین(ع) از قیام عاشورا چه بود؟

مقدمه:

جهت بررسی دلایل قیام امام حسین(ع) باید به ویژگی هاي دوره امامت آن حضرت توجه نمود، آنچه مسلم اسـت دوران امامت امام حسین(ع) را می‌توان بـه دو بخش دوره حاکمیت معاویه و حکومت یزید تقسیم کرد. در حقیقت در زمان امام حسین(ع) انحراف از اصول و موازین اسلام کـه پس از رحلت رسول خدا (ص) آغاز و در زمان عثمان خلیفه سوم گسترش پیدا کرده بود بـه اوج خود رسید.

دراین دوره کـه معاویه سال ها به عنوان استان دار در منطقه شام حکومت کرده و موقعیت خود را کاملا تثبیت نموده بود، بنام خلیفه مسلمین سرنوشت و مقدرات کشور اسلامی را در دست گرفته و حزب اموی را بر امت اسلام مسلط ساخته بود.

اشتراک گذاری: 

چرا امام حسین(ع) در دوره معاویه قیام نکرد؟

امام حسین(ع) اگر در زمان معاویه قیام می کرد، معاویه می توانست از پیمان صلحی کـه با امام حسن(ع) امضا کرده بود، برای متهم ساختن امام حسین(ع) بهره برداری کند، زیرا همه ی مردم می‌دانستند کـه امام حسن و امام حسین(ع) متعهد شده اند تا زمانیکه معاویه زنده اسـت سکوت کنند. البته لازم بـه یادآوری اسـت کـه امام حسین(ع) معاهده با معاویه را پیمانی لازم الوفاء نمی‌دانست.

زیرا این عهدنامه تحت فشار و اجبار و در شرایطی صورت گرفته بود کـه بحث و گفتگو فایده اي نداشت، بـه علاوه معاویه خود آن را نقض کرده بود و ارجمند نمی شمرد. اما با وضعیت آن روز جامعه اسلامی اگر امام حسین(ع) علیه معاویه قیام می کرد، معاویه می توانست از آن به عنوان یک شورش غیر موجه و برخلاف مفاد پیمان سوء استفاده کند.

عامل دیگری کـه مانع قیام حضرت در زمان معاویه بود، ظاهر سازی های این خلیفه اموی اسـت. اگر چـه معاویه عملا اسلام را تحریف کرده بود، اما این مطلب را به خوبی درک می‌کرد کـه چون به نام دین و خلافت اسلامی حکومت می کند، باید بـه اعمال خود رنگ دینی داده و مردم را فریب بدهد.

با این حال امام حسین(ع) علی رغم موانعی کـه ذکر شد در دوره حکومت معاویه نیز چندین بار بـه صورت علنی در برابر رفتارهای این حاکم جائر بنی امیه ایستاد و مبارزه کرد. معاویه در اواخر عمر خود می کوشید تا با بیعت گرفتن از بزرگانی هم چون حسین بن علی(ع) و ابن عباس مسئله ولیعهدی یزید را تثبیت کند، وی در دیداری کـه با امام حسین(ع) در مدینه داشت این مسئله را مطرح کرد. و در پاسخ:

حضرت بـه شدت با آن مخالفت کرده و با برشمردن خصوصیات زشت یزید، او را فاقد صلاحیت حکومت می‌داند. از دیگر اقدامات حضرت در برابر معاویه، سخنرانی افشاگرانه در مراسم حج اسـت. در این خطبه کـه یک یا دو سال پیش از مرگ معاویه و در حضور بزرگانی از صحابه و تابعین ایراد شده اسـت، امام حسین (ع) این چنین در برابر معاویه موضع می گیرد:

دیدید کـه این مرد زورگو و ستمگر «معاویه» با مـا و شیعیان مـا چـه کرد؟ مـن در این جا مطالبی را با شـما در بین می گذارم، اگر درست بود آن را تصدیق و اگر دروغ بود تکذیب کنید. سخنان مرا بشنوید و گفتار مرا بنویسید، وقتی کـه بـه شهرها و میان قبایل خود برگشتید با افراد مورد اعتماد در بین بگذارید و آنان را به رهبری مـا دعوت کنید، زیرا می‌ترسم این موضوع «رهبری امت توسط اهل بیت» بـه دست فراموشی سپرده شود.

و حق نابود و مغلوب گردد سخنانی کـه حضرت در این خطبه مطرح می‌کند گرچه در زمان معاویه اسـت اما در حقیقت می تواند موضع امام (ع) را در برابر حاکم اموی مشخص کند، زیرا حضرت صریحا حکومت را حق خود و اهل بیت ذکر می کند. اقدام دیگر امام (ع) در دوره معاویه ضبط اموال کاروان بیت المالی بود کـه از یمن بـه سوی شام حرکت می‌کرد. حضرت اموال ضبط شده بیت المال را میان مستمندان تقسیم کرد.

در نامه اي بـه معاویه از سیاست هاي وی بـه شدت انتقاد کرد.  بـه هر حال دوران معاویه بـه اتمام می رسد و با روی کارآمدن یزید وضع تغییر می کند. قیام و نهضت عظیم امام حسین(ع) در دوره اي آغاز می‌شود کـه یزید بـه حکومت رسیده و با ارائه چهره اي زشت، شرایط خاصی را ایجاد کرده اسـت.  مرحوم شیخ مفید«ره» در کتاب ارشاد وضعیت پس از مرگ معاویه را آن گونه توصیف می کند:

پس از مرگ معاویه و پایان دوره سازشی کـه اجازه نمی داد امام حسین (ع) اظهار امامت نماید و پرده از روی کار ولایت خود بردارد، حسین (ع) بـه اندازه اي کـه ممکن بود اظهار دعوت کرد و هر وقتی کـه موقعیتی بـه دست می آورد حق الهی خود را برای آن ها کـه بی خبر بودند آشکار می ساخت، تا این کـه یارانی پیدا کرد و بعد از این مردم را به جهاد در راه خدا دعوت نمود و خود را برای قتال با دشمنان حق آماده ساخت…

 

هیئت جنت الحسین

فساد علنی دستگاه حکومت یزید

یزید کـه جوانی ناپخته، شهوت ران و هوس باز و بی خرد و خوش گذران و فاقد هر گونه صلاحیتی برای اداره امور مسلمین بود، پس از این کـه بـه قدرت رسید بـه صورت علنی تظاهر بـه فسق و فجور می‌کرد و مقدسات و احکام اسلامی را به آسانی زیر پا می گذاشت. بـه قدرت رسیدن یزید زمینه را برای قیام امام حسین(ع) فراهم کرد و جای هیچ گونه تردید را باقی نگذاشت.

امتناع از بیعت با خلیفه فاسق

یزید در نامه اي بـه ولید بن عتبه فرماندار مدینه از او می خواهد کـه از امام حسین(ع) برای وی بیعت بگیرد و در غیر اینصورت سر از بدن حسین (ع) جدا کند. حضرت در پاسخ بـه خواسته ولید آن گونه با وی سخن می‌گوید: “انا اهل بیت النبوه و….و یزید رجل فاسق شارب الخمر، قاتل النفس المحرمه، معلن بالفسق لیس له هذه المنزله و مثلی لا یبایع مثله و…

مـا از خاندان نبوت و رسالتیم، خاندانی کـه خانه آن ها محل معاشرت فرشتگان اسـت و خداوند به خاطر مـا همه چیز را آغاز کرد و همه چیز را پایان می بخشد. اما یزید، مردی فاسق و شراب خوار و قاتل اسـت و آشکارا جنایت و گناه می کند و مثل مـن با مثل او بیعت نخواهد کرد. امام حسین (ع) در جای دیگر هنگامی کـه مروان از حضرت می‌خواهد تا با یزید بیعت کند، در پاسخ بـه وی می فرماید:

انا لله و انا الیه راجعون و علی الاسلام السلام اذقد بلیت الامه براع مثل یزید و لقد سمعت جدی رسول الله (ص) یقول: الخلافة محرمة علی آل ابی سفیان.  دیگر باید بر اسلام درود داد «و باید با آن وداع کرد» زیرا امت دچار زمامداری همانند یزید گردیده اسـت! و مـن از جدم رسول خدا (ص) شنیدم کـه می فرمود: خلافت بر خاندان ابوسفیان حرام اسـت.

امام معصوم شایسته رهبری جامعه

در همین راستا حضرت در مراحل مختلف سفر خود علاوه بر این کـه بـه ظلم و ستم بنی امیه اشاره می کند، رهبری جامعه را شایسته اهل بیت(ع) می داند، حضرت در مواجهه با سپاه حر در نزدیکی کربلا پس از اقامه نماز عصر خطبه اي بـه این مضمون می‌خواند: اي مردم اگر از خدا می هراسید و حق را برای صاحب حق می‌دانید کاری کنید کـه هرچه بهتر و بیشتر خشنودی خدا را بدست آورید.

مـا آل محمد (ص) شایسته تریم بر امر ولایت، از عده اي کـه مدعی امامت و ولایت بر شـما هستند، زیرا آنان جز ستم و دشمنی کار دیگری با شـما نمی کنند و اگر از امامت مـا بر خود کراهت دارید و حق مـا را نشناخته و اکنون رأیتان بر خلاف اظهار نامه ها و فرستادگانتان می‌باشد مـن از تصمیم خود منصرف می شوم. البته در این جا بنظر می رسد منظور حضرت از انصراف، بـه واقع منصرف شدن از حرکت بـه سوی کوفه اسـت.

نمی‌توان آن گونه برداشت کرد کـه امام (ع) از تصمیم خود بر قیام علیه حکومت فاسد یزید منصرف شده اسـت، زیرا سخنان حضرت درباره لزوم امر بـه معروف و نهی از منکر و پرداختن بـه حق، گواهی بر این مدعاست. امام حسین (ع) در کربلا نیز حقانیت خود و باطل بودن دشمنان را در سخنانی تصریح می کند، آن جا کـه خطاب بـه سپاه ابن زیاد می فرماید:

چـه شده علیه مـن قیام کرده و دشمنان مرا یاری می نمایید؟ قسم بـه خدا اگر مرا بکشید، حجت خدا را کشته اید و بدانید در بین جابلقا و جابرسا «در روایت آمده خداوند این دو شهر را در شرق و غرب عالم خلق نموده اسـت» به جز مـن پسر پیغمبری کـه حجت خدا بر خلقش باشد، وجود ندارد.

ایستادگی در برابر ستمگر

حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام در منزلی بنام بیضه خطاب بـه اصحاب خود و سپاهیان حر، انگیزه قیام خود را لزوم مقابله با حکومت ستمگر و جائر می‌داند و اظهار می دارد:

ایها الناس، ان رسول الله (ص) قال : مـن رأی سلطاناً جائراً مستحلاً لحرم الله، ناکثا لعهد الله، مخالفاً لسنة رسول الله «ص»، یعمل فی عباد الله بالاثم و العدوان، فلم یعیر «یغیر» علیه بفعل و لا قول کان حقاً علی الله ان یدخله مدخله…. ألا و انّ هؤلاء قد لزوموا طاعة الشیطان و ترکوا طاعة الرحمن و اظهروا الفساد و عطلو الحدود و استاثروا بالفیء و أحلو حرام الله و حرموا حلاله و انا احق مـن غیر.

اي مردم! رسول خدا (ص) فرمود: هرکس «مسلمانی» پادشاه ستمگری را ببیند کـه حرام خدا را حلال شمرده و عهد خدا را می شکند، خلاف سنت رسول خدا رفتار می کند و در بین بندگان خدا بـه گناه و ستم عمل می کند، ولی او «شخص مسلمان» سکوت اختیار کند و نه از راه کردار و نه از راه گفتار او«پادشاه ستمگر» را سرطنش نکند و در مقام انکار و عیب گویی بر نیاید، بر خداوند اسـت کـه:

او «مسلمانی که سکوت اختیار کرده» را به کیفر و سزای همان ستمگر «آتش جهنم» محکوم کند. آگاه باشید کـه این طائفه ستمگر و حکام جائر بنی امیه، پیوسته از شیطان پیروی نموده و طاعت او را بر خو لازم دانستند و اطاعت رحمان را ترک گفتند و زشتی و فساد را ظاهر نمودند و حدود خدا را تعطیل کردند و غنائم و فیء را که متعلق بـه همه ی مسلمین اسـت اختصاص بخود دادند و حرام خدا را حلال شمردند و حلال خدا را حرام شمردند.

و مـن از غیر خودم سزاوار ترم «بـه جلوگیري از این امور و نهی کردن از آن ها و زمام امور مسلمانان را به دست گرفتن، تا بـه احکام قرآن و سنت رسول الله عمل شود» نکته مهم خطبه فوق این مطلب اسـت کـه حضرت علاوه بر نهی نمودن و بر حذر داشتن مردم از سکوت در برابر ستم و ستم «کـه محور اصلی خطبه اسـت» برای چندمین بار در سخنان خود بـه فساد و تباهی حکومت بنی امیه و حق امام (ع) بر حاکمیت و ولایت مسلمین تأکید دارد.

هیئت جنت الحسین

 

در حقیقت سه دلیل مهم از مجموع دلایل قیام عاشورا دراین خطبه تشریح شده اسـت. امام(ع) از ابتدای حرکت از مکه بـه سوی کوفه همراهان و اصحاب خود را برای جانفشانی آماده ساخته بود، حضرت در سخنرانی مشهوری کـه پیش از خروج از مکه ایراد مي نماید، حاضران را از عزم خود مبنی بر ایستادگی مقابل ستم تا پای جان باخبر می سازد، امام حسین (ع) می فرماید:

خطّ الموت علی ولد آدم مخط القلاده علی جید الفتاه و مـا أولهنی الی اشتیاق أسلا فی اشتیاق یعقوب الی یوسف …..

مـن کان باذلاً فینا مهجتة و موطناً علی لقاء الله نفسه فلیرحل معنا فانی راحل مصبحاً ان شاء الله مرگ هم چون گردن بند بر گردن دختران جوان کشیده و بسته شده اسـت و مـن بـه دیدار نیاکان خود مشتاقم ، آنچنان اشتیاقی کـه یعقوب بـه دیدار یوسف داشت.

از قبل برای مـن قتل گاهی انتخاب شده کـه باید بـه آنجا برسم. گویا می‌بینم بند بند بدنم را گرگ هاي بیابان بین نواویس و کربلا از هم جدا می کنند و شکم هاي گرسنه خود را سیر و انبان هاي خالی خودرا پر می نمایند. از آنچه با قلم تقدیر و سرنوشت نوشته شده اسـت، گریزی نیست. مـا خاندان رسالت بـه آنچه موجب رضا و خشنودی حق اسـت راضی هستیم.

و در برابر امتحانات و بلاهای او شکیبا و صابریم و خدا پاداش صابرین را به صورت کامل بـه مـا عنایت خواهد کرد. هرگز پاره هاي تن رسول خدا از او جدا نمی‌گردد، بلکه در بهشت برین و حظیره القدس گرداگرد او جمع می شوند، و چشم رسول بـه دیدار آن ها روشن می شود و وعده او به وسیله خاندانش تحقق می پذیرد. هر یک از شـما کـه آماده فدا کردن خون خویش در راه مـا اسـت و خود را برای دیدار خداوند آماده کرده اسـت با مـا همسفر شود.

دلایل قیام

ذلت و فرمانبرداری فرومایگان ممنوع

حضرت در روز عاشورا نیز مسئله ایستادگی در برابر ستمگر را بدین شکل بیان می دارد: آگاه باشید زنازاده پسر زنازاده مرا بین دو کار مخیر گردانید: شمشیر کشیدن یا خواری چشیدن، و دور باد کـه بـه ذلت تن دهیم کـه خدا و رسولش و مؤمنان بر مـا نمی پسندند، و دامن هاي پاک و پاکیزه و سرهای پرحمّیت و جان هاي والایی کـه فرمانبرداری فرومایگان را بر کشته شدن با افتخار ترجیح ندهند.

و بازهم حضرت پس از شهادت جمعی از یاران خود در میدان جهاد می فرماید: خشم الهی بر امتی کـه برای کشتن فرزند پیامبر خود متحد و هماهنگ شدند، شدت گرفته اسـت. قسم بـه خدا خواسته آنان را نخواهم پذیرفت تا آن هنگام کـه بـه خون خویشتن خضاب کنم و با این حال خدای خود را ملاقات نمایم. آن چنان که فریاد می زند: کشته شدن از زندگی با ننگ و عار بهتر اسـت.

اصلاح امور امت اسلام

یکی از مهم‌ترین مستنداتی کـه می‌توان در بررسی اهداف قیام حسین (ع) بـه آن مراجعه نمود وصیت نامه حضرت اسـت. در روایت آمده کـه امام (ع) هنگامی کـه می‌خواستند از مدینه منوره بـه سوی مکه حرکت کنند، وصیت نامه اي نوشته و آن را به خاتم خود ممهور نمودند و سپس آن را به برادر خود محمد بن حنفیه تسلیم کردند، وصیت نامه مذکور چنین اسـت:

بسم الله الرحمن الرحیم

هذا مـا أوصی بـه الحسین بن علی بن ابی طالب الی اخیه محمد المعروف بابن الحنفیه:

 انی لم أخرج أشراً و لابطراً و لا مفسداً و لا ظالماً و انما خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی محمد صلی الله علیه و آله، أرید أن آمر بالمعروف و أنهی عن المنکر و أسیر بسیره جدی و سیره أبی علی بن ابی طالب علیه السلام.

این وصیت حسین بن علی بن ابی طالب اسـت بـه برادرش محمد بن حنفیه:

مـن خروج «قیام» نکردم از برای هوس رانی و نه از برای استکبار و خود خواهی و سرکشی، و نه از برای فساد و خرابی و نه از برای ظلم و ستم و بیدادگری! بلکه خروج «قیام» مـن برای اصلاح امت جدم محمد (ص) می باشد. مـن می خواهم امر بـه معروف و نهی از منکر نمایم و بـه سیره و سنت جدم و آئین و روش پدرم علی بن ابی طالب رفتار کنم.

پس هر کـه مرا بپذیرد و قبول کند پس خداوند سزاوار تر اسـت بـه حق و هر کـه مرا در این امر رد کند، پس مـن صبر و شکیبایی پیشه می گیرم تا آنکه خداوند میان مـن و میان این جماعت حکم بـه حق فرماید.

آن چنان که می بینیم حضرت در این وصیت نامه هدف خود را از قیام علیه بنی امیه امر بـه معروف و نهی از منکر و پیروی از سیره پیامبر و علی (ع) عنوان می دارد. ضمن این کـه اصلاح امور امت اسلامی نیز اولین مبحثی اسـت کـه توسط حضرت در این وصیت نامه مطرح شده اسـت. به نظر می‌رسد می توان گفت اصلاح امور مسلمانان محور اصلی وصیت نامه امام(ع) اسـت، زیرا می‌توان امر بـه معروف و نهی از منکر و عمل بـه سیره پیامبر و امیر المومنین را نیز در گرو اصلاح جامعه دانست.

احیای سنت نبوی و از بین بردن بدعت ها

پس از پیامبر اسلام (ص) بدعت هاي بسیاری وارد جامعه اسلامی شد و در مقابل بخش قابل توجهی از سنن نبوی بـه دست فراموشی سپرده شد. امام حسین (ع) علاوه بر این کـه در وصیت نامه خود بر مسئله عمل بـه سنت پیامبر و علی (ع) تأکید دارد، محو و نابودی بدعت هاي ایجاد شده را نیز امری ضروری می داند، آن جا کـه پس از ورود بـه مکه نامه اي بـه سران قبائل بصره فرستاد و طی آن چنین نوشت:

اینک پیک خود را با این نامه بـه سوی شـما می فرستم، شـما را به کتاب خدا و سنت پیامبر دعوت می کنم، زیرا در شرایطی قرار گرفته ایم کـه سنت پیامبر بـه کلی از بین رفته و بدعت ها زنده شده اسـت، اگر سخن مرا بشنوید، شـما رابه راه راست هدایت خواهم کرد.

احیای احکام الهی و یاری ستمدیدگان

از دیگر خطبه هاي چند بعدی امام حسین (ع) دراین خصوص، خطبه اي اسـت کـه در لمعات الحسین علامه طهرانی «ره» از تحف العقول نقل می‌کند. حضرت دراین خطبه علاوه بر اصلاح جامعه «کـه بـه آن پرداخته شد» و احیای سنت پیامبر (ص) چند دلیل دیگر را نیز برای قیام خود ذکر می کند. دراین خطبه چنین آمده اسـت:

اللهم انک تعلم أنه لم یکن مـا کان منا تنافساً فی پادشاه….. و لکن لنری المعالم مـن دینک و نظهر الاصلاح فی بلادک و یأمن المظلومون مـن عبادک و یعمل بفرائضک و سنتک و احکامک…

بار پرودگارا تـو می داني کـه آنچه از مـا تحقق یافته «از میل بـه قیام و اقدام و امر بـه معروف و نهی از منکر و نصرت مظلومان و سرکوبی ظالمان» بـه جهت میل و رغبت رسیدن بـه سلطنت و قدرت مفاخرت انگیز و مبارات آمیز نبوده اسـت.

و نه از جهت تقاضای زیادی های اموال و حطام دنیا، بلکه به علت آن است کـه نشانه ها و علامت هاي دین تـو را ببینم و در بلاد و شهر هـای تـو صلاح و اصلاح ظاهر سازیم، تا این کـه ستم دیدگان از بندگانت در امن و امان به سر برند و بـه واجبات تـو و سنت ها و احکام تـو رفتار گردد. پس هان اي مردم! اگر شـما مـا را یاری ندهید و از در انصاف با مـا در نیایید، این حاکمان جائر و ستمکار بر شـما چیره می‌گردند و قوای خود را علیه شـما بـه کار می بندند.

گرایش بـه حق

امام(ع) پس از مواجهه با سپاهیان حر، خطبه اي در بین اصحاب خود ایراد می‌کند کـه اهمیت بسیاری دارد. حضرت می فرماید: انه قد نزل بنا مـن الامر مـا قد ترون… الا ترون الی الحق لا یعمل بـه و الی الباطل لا یتناهی عنه… فانی لا اری الموت الا سعاده و الحیاه مع الظالمین الا برماً.

اي یاران مـن! می بینید کـه چگونه بلا و شدت بر مـا وارد گردیده. همانا راه و رسم روزگار وارونه شد و صورت کریه و زشت آن پدیدار گردید و از نیکویی و مشهور چیزی مگر بسیار ناچیز و فریبنده بر جای نمانده اسـت و بر این برگشتگی خود ادامه داد، زیستن در این روزگار سخت وخیم اسـت. آیا نمی‌بینید کـه کسی بـه حق عمل نمی کند و برای باطل انتهایی نیست؟ در چنین وضعی یک مرد خدا باید طالب مرگ باشد و بدون تردید لقای پروردگار خودرا آرزو کند و مـن دراین شرایط مرگ را جز سعادت و زندگی با ستمگران و ناپاکان را جز ذلت و ننگ نمی بینم.

همان گونه کـه مشاهده می کنیم حضرت دراین سخنرانی عمل نکردن بـه حق و پیشتازی باطل را سخت و وخیم می داند. علاوه بر این هم چون دیگر خطب حضرت، در این جا نیز مسائل دیگری مورد اشاره قرار گرفته کـه مقاومت در برابر ستمکاران تا جای ممکن «کـه همان مرگ اسـت» در رأس قرار دارد.

در پایان می‌توان گفت خطابه ها، تقریرات و روایات نقل شده از امام حسین (ع) در رابطه با قیام عاشورا بـه اندازه اي اسـت کـه می‌تواند زمینه ها و انگیزه هاي این حرکت عظیم را روشن کند، گو این کـه ممکن اسـت بسیاری دیگر از سخنان حضرت به دلیل شرایط خاص آن دوره بـه دست مـا نرسیده باشد.

زمینه ها و اهداف قیام عاشورا در کلام امام حسین (ع) محورهای متعددی هم چون لزوم مقابله با ظالمان، احیای سنت پیامبر (ص) و ائمه (ع)، امر بـه معروف و نهی از منکر، اصلاح امور مسلمین، عمل بـه حق، فساد دستگاه حکومتی و شخص یزید بن معاویه را در بر می گیرد. امام (ع) در برخی خطبه ها چندین دلیل و انگیزه را مطرح می سازد و در برخی روایات نیز محور قیام را بر مسئله اي خاص استوار می سازد. مسئله مهم دیگری کـه می‌توان بـه آن پرداخت،‌ مقوله دعوت مردم کوفه از امام حسین (ع) اسـت.

در تاریخ آمده کـه اهل کوفه پس از این کـه از بیعت نکردن امام با یزید و خروج آن حضرت از مدینه مطلع شدند نامه ها و پیک هاي خود را به سوی مکه روانه ساختند، ضمن این کـه حضرت پیش از دریافت دعوت نامه هاي کوفیان حرکت انقلابی خود را با امتناع از بیعت و عزیمت بـه سوی مکه آغاز نمودند و علاوه بر آن وصیت نامه امام حسین (ع) کـه حاوی مباحث مهمی از دلایل قیام ایشان اسـت پیش از دعوت کوفیان نوشته شده اسـت.

بنابراین عامل دعوت اهل کوفه اهمیت کمی داشته و استاد شهید مطهری نیز در حماسه حسینی بر این مسئله تأکید دارد. حضرت هم چنین هنگام حرکت بـه سمت مکه، کـه خبری از نامه هاي کوفیان نبود، آیه اي از سوره قصص را تلاوت می‌کند کـه می تواند از آغاز حرکتی انقلابی خبر دهد. حضرت این آیه را تلاوت می‌کند: فخرج منها خائفاً یترقب قال رب نجنی مـن القوم الضالمین

موسی از شهر خارج شد در حالیکه ترسان بود و هر لحظه در انتظار حادثه اي، عرض کرد پروردگارا مرا از این قوم ستمگر رهایی بخش. شرایط دوران امامت حضرت سید الشهدا (ع) بـه شکلی بود کـه تمامی زمینه هاي لازم برای قیامی این چنین مهیا بود و حضرت نیز توانست از این شرایط بهترین استفاده و نفع را برای اسلام بـه ارمغان بیاورد. آن گونه کـه پس از قیام عاشورا، نهضت هاي متعددی شکل گرفت و دیری نپایید کـه حکومت بنی امیه نابود شد.

مسئله مهم دیگری کـه در این میان مطرح اسـت و می‌تواند مورد توجه قرار گیرد، این اسـت کـه حضرت چندین مرتبه در سخنان خود بـه حق امام معصوم در اداره جامعه اشاره می‌کند و خود را شایسته تر از هر کس بر رهبری امت اسلام می داند، بـه واقع باید گفت شکل‌گیری حکومت اسلامی با رهبری امام معصوم (ع) می توانست زمینه ساز بهره مندی بیشتر جامعه اسلامی از نتایج این قیام باشد.


پنجشنبه ۹ شهريور ۱۴۰۲ خانم م. سلطانی ۹۶